فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

انسان به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

آدم، آدمیزاد، بشر

فونتیک فارسی

ensaan
اسم

man, human, human kind

انسان امروزی از وابستگی‌های روحی خود منفک شده است.

Modern man has been torn from his spiritual moorings.

بدن انسان متقارن است.

The human body is symmetrical.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

ویژگی انسان عقل است

reason defines mankind

انسان ماقبل تاریخ شباهت‌های زیادی با انسان امروزی دارد.

Prehistoric man has close affinities with modern humans.

آدم خوب و بااخلاق

فونتیک فارسی

ensaan
اسم

gentle, good, gentleman, gracious

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

انسان جوانمرد همیشه نسبت به ضعیفان مؤدب است.

A gentleman is always courteous toward the weak.

یک زندان‌بان واقعاً انسان!

A truly humane prison guard!

فرد، کس، شخص

فونتیک فارسی

ensaan
اسم

one, individual, person

این شعر تخیل و فکر انسان را سخت به کار می‌گیرد.

This poem challenges one's imagination and thought.

یک انسان خیلی عصبی

a very nervous person

عامیانه body

Homo sapiens

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد انسان

  1. مترادف:
    آدم آدمیزاد آدمی انس بشر مردم ناس
    متضاد:
    جن دد دیو

ارجاع به لغت انسان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انسان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انسان

لغات نزدیک انسان

پیشنهاد بهبود معانی