دد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

• (ادبی) جانور درنده، وحشی

• فونتیک فارسی

  dad

• اسم
  brute, beast, animal, predator
  • - از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

  • - I am tired of beasts and demons, I long for humans

  • - دد نارام

  • - savage beast