آخرین به‌روزرسانی:
جانور به انگلیسی
توضیحات:
همچنین در حالت جمع می‌توان از جانوران استفاده کرد.
معنی و نمونه‌جمله‌ها
جاندار
فونتیک فارسی
jaanevar
اسم
animal, monster, vermin, fauna, beast, creature, brute, bug, insect, zoo-, zoa-, -zoic
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنان جانور یا گیاه را به‌منظور بررسی ساختار آن تشریح می‌کنند.
They dissect an animal or plant in order to study its structure.
زئوفیت (جانور گیاهسان)
Zoophyte
مترادف و متضاد جانور
-
مترادف:جاندار حیوان دابه دد سبع وحشمتضاد:آدمی انسان
ارجاع به لغت جانور
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «جانور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جانور
لغات نزدیک جانور
- - جانمند کردن
- - جانمندی
- - جانور
- - جانور پرده پا
- - جانور پیل دندانی