آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Bodybuilding

ˈbɒdibɪldɪŋ ˈbɒdibɪldɪŋ

معنی bodybuilding | جمله با bodybuilding

noun uncountable

ورزش بدن‌سازی، پرورش اندام

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He turned to bodybuilding as a way to improve his self-confidence.

او به بدن‌سازی به عنوان راهی برای افزایش اعتمادبه‌نفسش روی آورد.

He aspires to compete in bodybuilding competitions.

او آرزو دارد در مسابقات پرورش اندام شرکت کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bodybuilding

  1. noun exercise that builds muscles through tension
    Synonyms:
    muscle building musclebuilding anaerobic exercise

ارجاع به لغت bodybuilding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bodybuilding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bodybuilding

لغات نزدیک bodybuilding

پیشنهاد بهبود معانی