فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bodyguard

ˈbɑːdiɡɑːrd ˈbɒdiɡɑːd

گذشته‌ی ساده:

bodyguarded

شکل سوم:

bodyguarded

سوم‌شخص مفرد:

bodyguards

وجه وصفی حال:

bodyguarding

شکل جمع:

bodyguards

معنی و نمونه‌جمله

noun countable

گارد مخصوص، محافظ شخص، نگهبان شخص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Most famous actors hire bodyguards.

اکثر هنرپیشگان معروف نگهبان شخصی استخدام می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bodyguard

  1. noun protector
    Synonyms:
    guardian protector security guard escort bouncer minder muscle praetorian

ارجاع به لغت bodyguard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bodyguard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bodyguard

لغات نزدیک bodyguard

پیشنهاد بهبود معانی