معنی praetorian به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: priˈtɔːriən British: prɪˈtɔːrɪən

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Praetorian Guard

- گارد امپراطوری

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد praetorian

adjective Characteristic of or similar to the corruptible soldiers in the Praetorian Guard with respect to corruption or political venality; - Arthur M.Schlesinger Jr.

Synonyms: pretorian, praetorial, pretorial
noun A member of the Praetorian Guard

Synonyms: praetorian guard
adjective Ruthlessly seeking personal advantage

Synonyms: corrupt, mercenary, venal, crooked

ارجاع به لغت praetorian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «praetorian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/praetorian

لغات نزدیک praetorian

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند