فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pragmatic

præɡˈmætɪk præɡˈmætɪk

صفت تفضیلی:

more pragmatic

صفت عالی:

most pragmatic

معنی‌ها

adjective C2

( pragmatics ) عملی، فعال، واقع‌بین، فلسفه واقع‌بینی واقعیت‌گرایی

adjective

کاربسته، عملی، عملگرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pragmatic

  1. adjective sensible
    Synonyms:
    practical realistic logical efficient matter-of-fact down-to-earth commonsensical businesslike utilitarian hardheaded sober hard unidealistic hard-boiled
    Antonyms:
    unreasonable idealistic

ارجاع به لغت pragmatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pragmatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pragmatic

لغات نزدیک pragmatic

پیشنهاد بهبود معانی