صفت تفضیلی:
more efficientصفت عالی:
most efficient(شخص) قابل، لایق، باکفایت، باعرضه، بااستعداد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
an efficient typist
ماشیننویس کارآمد
The receptionist was briskly efficient.
مسئول پذیرش چابک و باکفایت بود.
(روش، نظام و غیره) کارآمد، سودمند، نتیجهبخش، مؤثر، کاری، بهرهور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Larger projects are usually less efficient.
طرحهای بزرگتر معمولاً اثربخشی کمتری دارند.
the most efficient way of producing electricity
پربازدهترین راه تولید برق
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «efficient» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/efficient