با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Apt

æpt æpt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مستعد، قابل، درخور، مناسب، شایسته، محتمل، متمایل، آماده، زرنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- an apt remark
- اظهار به‌جا
- apt to rain
- احتمال باریدن
- He is apt to say things that offend.
- احتمال دارد حرف‌هایی بزند که موجب رنجش شود.
- David was an apt student.
- دیوید شاگرد تیزهوشی بود.
- Julie is apt at making toys.
- جولی در ساختن اسباب‌بازی مهارت دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apt

  1. adjective suitable
    Synonyms: applicable, apposite, appropriate, apropos, befitting, correct, felicitous, fit, fitting, germane, happy, just, pertinent, proper, relevant, seemly, suitable, timely
    Antonyms: incorrect, unsuitable
  2. adjective tending, inclined
    Synonyms: disposed, given, liable, likely, of a mind, prone, ready
    Antonyms: disinclined, inapt
  3. adjective quick to learn
    Synonyms: able, adept, astute, bright, clever, expert, gifted, ingenious, intelligent, nobody’s fool, no dummy, not born yesterday, prompt, quick on the trigger, quick on the uptake, ready, savvy, sharp, skilled, skillful, smart, talented, teachable
    Antonyms: incapable, stupid, unskilled

ارجاع به لغت apt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apt

لغات نزدیک apt

پیشنهاد بهبود معانی