فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Astute

əˈstuːt əˈstjuːt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

زیرک، ناقلا، دانا، هوشیار، محیل، دقیق، موشکاف

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

an astute politician

سیاستمدار زیرک

John astutely foresaw that the price of gold would go up.

جان با زیرکی پیش‌بینی کرد که قیمت طلا بالا خواهد رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد astute

  1. adjective perceptive
    Synonyms:
    clever sharp intelligent keen bright smart discerning shrewd insightful savvy canny knowing perspicacious sagacious adroit calculating crafty sly brainy on the ball quick on the uptake not born yesterday sharp as a tack
    Antonyms:
    stupid unintelligent ignorant thick shallow obtuse idiotic asinine imbecile

ارجاع به لغت astute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «astute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/astute

لغات نزدیک astute

پیشنهاد بهبود معانی