امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Astute

əˈstuːt əˈstjuːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زیرک، ناقلا، دانا، هوشیار، محیل، دقیق، موشکاف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- an astute politician
- سیاستمدار زیرک
- John astutely foresaw that the price of gold would go up.
- جان با زیرکی پیش‌بینی کرد که قیمت طلا بالا خواهد رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد astute

  1. adjective perceptive
    Synonyms: adroit, brainy, bright, calculating, canny, clever, crafty, discerning, foxy, insightful, intelligent, keen, knowing, not born yesterday, on the ball, perspicacious, quick on the uptake, sagacious, savvy, sharp, sharp as a tack, shrewd, sly
    Antonyms: asinine, idiotic, ignorant, imbecile, obtuse, shallow, stupid, thick, unintelligent

ارجاع به لغت astute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «astute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/astute

لغات نزدیک astute

پیشنهاد بهبود معانی