با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Crafty

ˈkræfti ˈkrɑːfti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    craftier
  • صفت عالی:

    craftiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
حیله‌گر، بامهارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He was a crafty politician.
- او سیاست باز فریبکاری بود.
- He shows the same craftiness as his father.
- او همان نیرنگ بازی‌های پدرش را دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crafty

  1. adjective clever, scheming
    Synonyms: adroit, artful, astute, cagey, calculating, canny, crazy like fox, cunning, deceitful, deep, designing, devious, disingenuous, duplicitous, foxy, fraudulent, guileful, insidious, intelligent, keen, knowing, sharp, shrewd, slick, slippery, sly, smart, smooth, street smart, streetwise, subtle, tricky, vulpine, wily
    Antonyms: honest, naive, unclever

ارجاع به لغت crafty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crafty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crafty

لغات نزدیک crafty

پیشنهاد بهبود معانی