آخرین به‌روزرسانی:

Craggy

ˈkræɡi ˈkræɡi

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

ناهموار، پرتگاه‌مانند ،پرتگاه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the craggy mountains of Gillan

کوه‌های پر صخره‌ی گیلان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد craggy

  1. adjective jagged
    Synonyms:
    rough uneven rugged broken rocky stony harsh cragged scraggy precipitous unsmooth asperous rock-bound scabrous
    Antonyms:
    smooth flat

ارجاع به لغت craggy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «craggy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/craggy

لغات نزدیک craggy

پیشنهاد بهبود معانی