آخرین به‌روزرسانی:

Crag

kræɡ kræɡ

معنی و نمونه‌جمله

noun

پرتگاه، کمر، تخته سنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a 100 meter-high crag

تخته‌سنگی به بلندی صدمتر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crag

  1. noun a lofty land mass
    Synonyms:
    peak bluff jutting rock

ارجاع به لغت crag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crag

لغات نزدیک crag

پیشنهاد بهبود معانی