گذشتهی ساده:
bluffedشکل سوم:
bluffedسومشخص مفرد:
bluffsوجه وصفی حال:
bluffingشکل جمع:
bluffsلاف زدن، بلوف زدن، قمپز درکردن، وعدهی دروغین دادن، گول زدن
He bluffed the other players.
او به بازیکن دیگر بلوف زد.
He bluffed us into believing he would help us if needed.
او با وعدهی سر خرمن ما را مجاب کرد که هنگام نیاز به ما کمک خواهد کرد.
لاف، بلوف، هارتوپورت، قمپز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The politician's exaggerated claims were nothing but a bluff
ادعاهای اغراقآمیز این سیاستمدار چیزی جز لاف نبود.
His threats are all bluff.
تهدیدهای او همه هارتوپورت است.
جغرافیا سنگپوز، سنگبارو (معمولاً در کنار رود یا دریا و غیره)
The coastal bluff was high and hard to pass.
سنگباروی ساحلی بلند و صعبالعبور بود.
Be careful near the edge of the bluff.
در نزدیکی لبهی سنگپوز مراقب باشید.
صریح، قاطع، رک
She has a bluff personality, always saying what's on her mind without hesitation.
او شخصیت صریحی دارد و همیشه آنچه در ذهنش است، بدون تردید و دودلی میگوید.
His bluff nature often leads to misunderstandings.
سرشت قاطع او اغلب منجر به بروز سوءتفاهم میشود.
دماغهای (جلوپهن)
Standing on top of the bluff plateau, she marveled at the stunning view.
او که در بالای فلات دماغهای ایستاده بود، از منظرهی خیرهکننده شگفتزده شد.
From afar, the bluff cliff looked both intimidating and majestic.
از دور، صخرهی دماغهای هم ترسناک و هم باشکوه به نظر میرسید.
فریب دادن (حریف) (در بازی ورق) (دست خود را از آنچه هست بهتر وانمود کردن)
The experienced gambler bluffed all of his opponents.
این قمارباز باتجربه تمام حریفان خود را فریب داد.
He managed to bluff everyone at the table.
او موفق شد همهی افراد حاضر سر میز را فریب دهد.
لافزن، بلوفزن (شخص)
He's a bluff trying to impress others.
او لافزنی است که سعی میکند دیگران را تحتتأثیر قرار دهد.
Don't be fooled by his talk, he's just a bluff.
فریب صحبتش رو نخور، اون فقط یه بلوفزنه.
تو خالی بودن تهدید کسی را با دعوت به مبارزه اثبات کردن، (پوکر) دست کسی را خواندن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bluff» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bluff