شکل جمع:
mainsاصلی، مهم، عمده، کلیدی
The main problem with this plan is the cost.
مشکل عمدهی این طرح هزینهی آن است.
Her main concern is the health of her children.
نگرانی اصلی او سلامت فرزندانش است.
the main point
نکتهی اصلی
the country's main exports
صادرات عمدهی کشور
the company's main branch
شعبهی اصلی شرکت
the main road
جادهی اصلی
the Spanish Main
سرزمین اصلی اسپانیا
the main post office
ادارهی مرکزی پست
خط اصلی، لولهی اصلی، کابل اصلی، شبکهی اصلی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city is planning to replace the old gas mains.
شهر قصد دارد لولههای اصلی قدیمی گاز را تعویض کند.
Workers are repairing the damaged water main.
کارگران درحال تعمیر لولهی اصلی آب آسیبدیده هستند.
a water main
شاهلولهی آب
انگلیسی بریتانیایی غذای اصلی، وعدهی اصلی
After the appetizer, the main arrived at the table.
بعداز پیشغذا، غذای اصلی را روی میز آوردند.
The main of the meal was a roasted chicken with potatoes.
وعدهی اصلی غذا، مرغ بریان با سیبزمینی بود.
انگلیسی بریتانیایی شبکهی اصلی، خطوط اصلی، تأسیسات اصلی
Houses off the mains rely on wells or generators.
خانههایی که به شبکهی اصلی وصل نیستند، به چاه یا ژنراتور وابستهاند.
Most houses in the city are connected to the electricity mains.
بیشتر خانههای شهر به خطوط اصلی برق وصل هستند.
با زور زیاد، با نیروی زیاد، با قوهی قهریه
مطلب یا بخش اصلی، بهطور کلی، بهطور عمده
دلیل عمده
بخش عمدهی، بخش اصلی (چیزی)
با زور بازو، با کمال قدرت، با نیرومندی تمام
دوست دختر، معشوقه
شکل جمع main در زبان انگلیسی mains است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «main» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/main