شکل جمع:
mainsدریا، اقیانوس، عمده، اصلی
the main point
نکتهی اصلی
the country's main exports
صادرات عمدهی کشور
شعبهی اصلی، مرکزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the company's main branch
شعبهی اصلی شرکت
the main road
جادهی اصلی
the Spanish Main
سرزمین اصلی اسپانیا
the main post office
ادارهی مرکزی پست
مهشت، پروزی
(برق و غیره) شاهسیم، کابل اصلی
a water main
شاهلولهی آب
(لوله کشی آب یا گاز و غیره) شاه لوله
نیرومند، مهم، بااهمیت
تمام، کامل
با زور زیاد، با نیروی زیاد، با قوهی قهریه
مطلب یا بخش اصلی، بهطور کلی، بهطور عمده
دلیل عمده
بخش عمدهی، بخش اصلی (چیزی)
با زور بازو، با کمال قدرت، با نیرومندی تمام
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «main» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/main