شکل جمع:
cardinalsصفت تفضیلی:
more cardinalصفت عالی:
most cardinalدین کاردینال (یک مقام رسمی کلیسایی و بالاترین مقام کاتولیکها پساز پاپ)
The cardinal delivered a powerful sermon at the cathedral.
کاردینال خطبهای مقتدر در کلیسای جامع بیان کرد.
The cardinal wore a vibrant red robe during the ceremony.
کاردینال در طول مراسم ردای قرمزی بر تن داشت.
ریاضی عدد اصلی، عدد کاردینال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cardinal of the equation is equal to the number of variables.
عدد کاردینال معادله برابر با تعداد متغیرها است.
A cardinal number represents the size of a set.
یک عدد اصلی نشاندهندهی اندازهی یک مجموعه است.
جانورشناسی کاردینال (نوعی پرندهی کاکلقرمز بومی آمریکای شمالی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The cardinal's distinctive song echoed through the forest.
آواز متمایز کاردینال در جنگل طنینانداز شد.
The sight of a cardinal always brings a smile to my face.
دیدن یک کاردینال همیشه لبخند بر لبانم میآورد.
اصلی، اساسی، مهم، بنیادین
The cardinal goal of our project is to increase sales by 10%.
هدف اصلی پروژهی ما افزایش فروش تا ۱۰ درصد است.
The cardinal rule of business is to always put the customer first.
قانون اساسی تجارت این است که همیشه مشتری را در اولویت قرار دهید.
We must become aware of the cardinal importance of roads and railways.
ما باید به اهمیت بنیادین راه و راهآهن پی ببریم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cardinal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cardinal