امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overriding

ˌoʊvərˈraɪdɪŋ ˌəʊvəˈraɪdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overrode
  • شکل سوم:

    overridden
  • سوم‌شخص مفرد:

    overrides

معنی

adjective
برجسته، مهم، برتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overriding

  1. adjective central, most important
    Synonyms: cardinal, compelling, determining, dominant, final, main, major, number one, overruling, paramount, pivotal, predominant, prevailing, primary, prime, principal, ruling, supreme, ultimate
    Antonyms: insignificant, least, unimportant

لغات هم‌خانواده overriding

ارجاع به لغت overriding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overriding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overriding

لغات نزدیک overriding

پیشنهاد بهبود معانی