Determining

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    determined
  • شکل سوم:

    determined
  • سوم‌شخص مفرد:

    determines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
تعیین‌کننده، معین‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a determining factor
- عامل تعیین‌کننده
- the determining mechanism of the market
- سازوکار تعیین‌کننده‌ی بازار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد determining

  1. adjective deciding
    Synonyms: decisive, definitive, certain, conclusive

ارجاع به لغت determining

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «determining» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/determining

لغات نزدیک determining

پیشنهاد بهبود معانی