Old-time

ˈoʊltaɪm ˈəʊltaɪm ˈəʊltaɪm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
قدیمی، مربوط به دوران قدیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- old-time architecture
- معماری قدیمی
- She loved to listen to her grandfather's old-time stories.
- او عاشق گوش دادن به داستان‌های قدیمی پدربزرگش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد old-time

  1. adjective Belonging to, existing, or occurring in times long past
    Synonyms: age-old, ancient, antediluvian, antiquated, antique, archaic, hoary, old, olden, timeworn, venerable
  2. adjective Of a style or method formerly in vogue
    Synonyms: old-fashioned, outmoded, antiquated, antique, archaic, bygone, dated, ancient, dowdy, fusty, quaint, old, outdated, out-of-date, obsolete, passé, vintage, olde worlde

ارجاع به لغت old-time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «old-time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/old-time

لغات نزدیک old-time

پیشنهاد بهبود معانی