آخرین به‌روزرسانی:

Old-timer

oʊlˈtaɪmə əʊlˈtaɪmə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

آدم پر‌سابقه، آدم کهنه‌کار

The old-timer at the library had seen generations of students come and go.

آدم پر‌سابقه‌ی کتابخانه چندین نسل از دانش‌آموزانی که می‌آیند و می‌روند را دیده بود.

The young journalist interviewed the old-timer firefighter.

روزنامه‌نگار جوان با آتش‌نشان کهنه‌کار مصاحبه کرد.

noun countable informal

آدم مسن، آدم پیر، پیرمرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The old-timer sat on the park bench, feeding the pigeons and reminiscing about his youth.

پیرمرد روی نیمکت پارک نشسته بود و به کبوترها غذا می‌داد و خاطرات جوانی‌اش را مرور می‌کرد.

The neighborhood kids often sought advice from the old-timer on various topics.

بچه‌های محله اغلب در مورد موضوعات مختلف از این آدم مسن مشورت می‌گرفتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد old-timer

  1. noun elderly person
    Synonyms:
    senior veteran golden-ager old hand old dog gramps geezer old soldier war-horse mossback fossil

ارجاع به لغت old-timer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «old-timer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/old-timer

لغات نزدیک old-timer

پیشنهاد بهبود معانی