فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Old-timer

oʊlˈtaɪmə əʊlˈtaɪmə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal
    آدم پر‌سابقه، آدم کهنه‌کار
    • - The old-timer at the library had seen generations of students come and go.
    • - آدم پر‌سابقه‌ی کتابخانه چندین نسل از دانش‌آموزانی که می‌آیند و می‌روند را دیده بود.
    • - The young journalist interviewed the old-timer firefighter.
    • - روزنامه‌نگار جوان با آتش‌نشان کهنه‌کار مصاحبه کرد.
  • noun countable informal
    آدم مسن، آدم پیر، پیرمرد
    • - The old-timer sat on the park bench, feeding the pigeons and reminiscing about his youth.
    • - پیرمرد روی نیمکت پارک نشسته بود و به کبوترها غذا می‌داد و خاطرات جوانی‌اش را مرور می‌کرد.
    • - The neighborhood kids often sought advice from the old-timer on various topics.
    • - بچه‌های محله اغلب در مورد موضوعات مختلف از این آدم مسن مشورت می‌گرفتند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد old-timer

  1. noun elderly person
    Synonyms: fossil, geezer, golden-ager, gramps, mossback, old dog, old hand, old soldier, senior, veteran, war-horse

ارجاع به لغت old-timer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «old-timer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/old-timer

لغات نزدیک old-timer

پیشنهاد بهبود معانی