آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Senior

    ˈsiːnjər ˈsiːniə

    شکل جمع:

    seniors

    صفت تفضیلی:

    more senior

    صفت عالی:

    most senior

    معنی senior | جمله با senior

    noun countable B2

    شخص بزرگتر، پدر، مسن، سالمند، سالخورده

    discount tickets for seniors

    بلیط با تخفیف برای سالمندان

    People over sixty are usually called seniors.

    اشخاص بالاتر از شصت‌ سال را به‌ طور معمول سالمند می‌نامند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    senior citizens

    شهروندان سالخورده

    Robert Brown, Senior

    رابرت براون، پدر

    He is my senior by two years.

    او دو سال از من بزرگتر است.

    noun countable

    فرد ارشد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun countable

    دانش‌آموز سال آخر دبیرستان

    Two seniors received awards.

    دو تا از سال‌چهارمی‌ها جایزه گرفتند.

    senior prom

    جشن دانش‌آموزان سال آخر دبیرستان

    adjective

    بزرگ‌تر، مهتر، ارشد، بالاتر، بالارتبه، قدیمی

    the bank's senior staff

    کارمندان ارشد بانک

    He obeyed his senior officer's command.

    فرمان افسر مافوق خودش را اطاعت کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد senior

    1. adjective older or of higher rank
      Synonyms:
      higher superior major leading chief elder more advanced next higher
      Antonyms:
      junior inferior behind
    1. noun older person
      Synonyms:
      elderly person senior citizen oldster old-timer old folk elder pensioner retired person grandfather grandmother patriarch matriarch head ancient first-born golden-ager doyen doyenne
      Antonyms:
      younger junior inferior

    Collocations

    one's senior

    مسن‌تر (از شخص)، بزرگ‌تر

    سوال‌های رایج senior

    شکل جمع senior چی میشه؟

    شکل جمع senior در زبان انگلیسی seniors است.

    صفت تفضیلی senior چی میشه؟

    صفت تفضیلی senior در زبان انگلیسی more senior است.

    صفت عالی senior چی میشه؟

    صفت عالی senior در زبان انگلیسی most senior است.

    ارجاع به لغت senior

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «senior» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/senior

    لغات نزدیک senior

    • - senile
    • - senility
    • - senior
    • - senior chief petty officer
    • - senior citizen
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.