diligent, laborious, industrious, studious, hard-working, hard-hitting
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او مردی سختکوش و صادق بود.
He was a hard-working, honest man.
او در هر کاری که میکند، سختکوش است.
He is diligent in whatever he does.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سخت کوش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سخت کوش