بازنشسته، وظیفهخوار، مستمریبگیر، وظیفهبگیر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
payments to the pensioners of the Korean war
پرداخت مستمری به بازنشستگان جنگ کره
The old pensioner enjoyed her retirement by traveling.
بازنشستهی سالمند با سفر کردن از دوران بازنشستگیاش لذت برد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pensioner» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pensioner