فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pensive

ˈpensɪv ˈpensɪv

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

اندیشناک، متفکر، افسرده، پکر، گرفتار غم، محزون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She was in a pensive mood.

او حالت افسرده‌ای داشت.

She became pensive.

سر به جیب تفکر فرو برد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the pensive look in his eyes

نگاه فکورانه‌ی چشمان او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pensive

  1. adjective meditative, solemn
    Synonyms:
    thoughtful serious reflective thinking attentive grave abstracted absorbed contemplative preoccupied pondering musing withdrawn dreamy cogitative ruminating ruminative speculative sober wistful
    Antonyms:
    shallow ignorant

ارجاع به لغت pensive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pensive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pensive

لغات نزدیک pensive

پیشنهاد بهبود معانی