با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dreamy

ˈdriːmi ˈdriːmi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
( dreamlike ) خواب‌مانند، خواب‌آلود، رؤیایی، خیالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The nightingale's song puts me into dreamy meditations.
- آواز بلبل اندیشه‌های رؤیاآمیزی را به سرم خطور می‌دهد.
- The child was a dreamer and played with imaginary playmates.
- بچه خیال‌باف بود و با هم‌بازی‌های خیالی بازی می‌کرد.
- The mountains were becoming foggier and more dreamy looking.
- کوه‌ها به‌تدریج مه‌آلودتر و مبهم‌تر می‌شدند.
- dreamy eyes
- چشمان خمار
- dreamy music
- موسیقی رؤیایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dreamy

  1. adjective illusory, romantic
    Synonyms: abstracted, astral, calming, chimerical, daydreaming, excellent, fanciful, fantastic, gentle, idealistic, imaginary, immaterial, impractical, intangible, introspective, introvertive, lulling, marvelous, misty, musing, mythical, nightmarish, otherworldly, out of this world, pensive, phantasmagoric, phantasmagorical, preoccupied, quixotic, relaxing, shadowy, soothing, speculative, unreal, unsubstantial, utopian, vague, visionary, whimsical
    Antonyms: horrible, terrible, unromantic

لغات هم‌خانواده dreamy

ارجاع به لغت dreamy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dreamy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dreamy

لغات نزدیک dreamy

پیشنهاد بهبود معانی