آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Impractical

ɪmˈpræktɪkl ɪmˈpræktɪkl

معنی impractical | جمله با impractical

adjective

بی‌فایده، بیهوده

His impractical ideas often led to confusion during the project meetings.

ایده‌های بیهوده‌ی او اغلب به سردرگمی در طول جلسات پروژه منجر می‌شد.

He dismissed the proposal as impractical and unrealistic.

او این پیشنهاد را بی‌فایده و غیرواقعی تلقی کرد.

adjective

غیرعملی، نشدنی، ناکارآمد، غیرواقع‌بینانه، انجام‌ناپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Their impractical plans failed to consider the budget constraints.

برنامه‌های نشدنی آن‌ها محدودیت‌های بودجه را در نظر نگرفت.

It was impractical to plan to make the trip in one hour.

فکر تدارک برای مسافرت در یک ساعت، غیرواقع‌بینانه بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد impractical

ارجاع به لغت impractical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impractical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impractical

لغات نزدیک impractical

پیشنهاد بهبود معانی