دستنیافتنی، غیرقابلدسترس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Winning the lottery may seem unattainable for many people.
برنده شدن لاتاری ممکن است برای بسیاری از افراد دستنیافتنی به نظر برسد.
His unrealistic expectations made the success he desired unattainable.
انتظارات غیرواقعبینانهی او باعث شده بود موفقیت مطلوبش غیرقابلدسترس باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unattainable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unattainable