با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Unavailable

ˌʌnəˈveɪləbəl ʌnəˈveɪləb(ə)l
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unavailable
  • صفت عالی:

    most unavailable

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C1
    خارج از دسترس، غیرقابل‌دسترسی، در دسترس نبودن
    • - The Prime Minister was unavailable for comment.
    • - امکان دسترسی به نخست‌وزیر نبود تا نظرش را جویا شویم.
    • - I tried calling him, but he was unavailable all day.
    • - تلاش کردم با او تماس بگیرم اما او کل روز در دسترس نبود.
  • adjective
    نایاب، ناموجود، موجود نبودن
    • - The product I wanted to buy was unavailable at the store.
    • - مجصولی که می‌خواستم بخرم در فروشگاه ناموجود بود.
    • - They said the book I wanted is currently unavailable.
    • - آن‌ها گفتند کتابی که می‌خواهم موجود نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unavailable

  1. adjective Unable to be reached
    Synonyms: inaccessible, inapproachable, married, unapproachable, nonexistent, unattainable, out, unreachable, taken, unaccessible
    Antonyms: available

ارجاع به لغت unavailable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unavailable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unavailable

لغات نزدیک unavailable

پیشنهاد بهبود معانی