قسمت سوم فعل Take
Your point is well taken.
نکتهی شما بهدرستی دریافت شد.
The paint has taken well to the canvas.
رنگ بهخوبی روی بوم کشیده شده است.
بهدستآمده، گرفتهشده، ماخوذ، تصرفشده، در نظر گرفتهشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The taken book was returned to the library.
کتاب گرفتهشده به کتابخانه برگردانده شد.
The taken cookies were delicious.
کلوچههای گرفتهشده خوشمزه بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «taken» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/taken