فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Drawn

drɒːn drɔːn

گذشته‌ی ساده:

drew

سوم‌شخص مفرد:

draws

وجه وصفی حال:

drawing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

شکل سوم فعل Draw

Important conclusions were drawn from the research.

نتایج مهمی از این تحقیق استخراج شده بود.

She was drawn to the bright lights of the city.

او به چراغ‌های پرنور شهر جذب شده بود.

adjective

خسته، رنگ‌پریده، آشفته، رنجور، تکیده (چهره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She entered the room with a drawn expression.

او با چهره‌ای آشفته وارد اتاق شد.

After several sleepless nights, he appeared drawn and weak.

پس‌از چند شب بی‌خوابی، او خسته به نظر می‌رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drawn

  1. adjective tense, fatigued
    Synonyms:
    tired stressed strained worn fatigued taut harassed haggard thin pinched fraught sapped starved peaked harrowed
    Antonyms:
    relaxed unstressed

ارجاع به لغت drawn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drawn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drawn

لغات نزدیک drawn

پیشنهاد بهبود معانی