فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Taut

tɒːt tɔːt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

سفت، شق، محکم کشیدن، کشیده، مات کردن، درهم پیچیدن، محکم بسته شده (مثل طناب دور یک بسته)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

A bowstring must be taut.

زه کمان باید تنگ کشیده شده باشد.

a taut smile

لبخند زورکی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

taut nerves

اعصاب تحت فشار

a taut ship

کشتی تروتمیز

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد taut

  1. adjective rigid, tight
    Synonyms:
    tight stiff tense firm close unyielding snug strained stretched flexed tightly drawn trim
    Antonyms:
    loose slack flabby droopy

ارجاع به لغت taut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «taut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/taut

لغات نزدیک taut

پیشنهاد بهبود معانی