گذشتهی ساده:
trimmedشکل سوم:
trimmedسومشخص مفرد:
trimsوجه وصفی حال:
trimmingشکل جمع:
trimsصفت تفضیلی:
trimmerصفت عالی:
trimmestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بخشهای زائد (چیزی را) بریدن، حذف کردن
سالم بودن، سرومرو گنده بودن، چست و سالم بودن، دارای وزن متناسب بودن
(کشتی) متعادل، متوازن
(کشتی) نامتعادل، نامتوازن
عقاید خود را با زمانه وفق دادن، تغییر عقیده دادن، نان به نرخ روز خوردن، رفتار خود را تعدیل کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trim» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trim