فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mow

moʊ məʊ

گذشته‌ی ساده:

mowed

شکل سوم:

mowed

سوم‌شخص مفرد:

mows

وجه وصفی حال:

mowing

شکل جمع:

mows

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb

چیدن، علف چیدن، چمن را زدن، توده یونجه یا کاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

I mow the grass once a week.

من هفته‌ای یک‌بار چمن‌ها را می‌زنم.

new-mown hay

علف خشک تازه چیده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Half of our soldiers were mowed down by intense gunfire.

تیراندازی شدید نیمی از سربازان ما را درو کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mow

  1. verb cut
    Synonyms:
    trim clip shear crop scythe sickle

ارجاع به لغت mow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mow

لغات نزدیک mow

پیشنهاد بهبود معانی