گذشتهی ساده:
sickledشکل سوم:
sickledسومشخص مفرد:
sicklesوجه وصفی حال:
sicklingشکل جمع:
sicklesداس
The farmer used a sickle to harvest the wheat in the field.
کشاورز از داس برای برداشت گندم در مزرعه استفاده کرد.
He sharpened the sickle.
داس را تیز کرد.
داسیشکل، به شکل داس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sickle curve of the river made for a scenic view.
منحنی داسیشکل رودخانه منظرهای زیبا را به وجود آورده است.
The sickle moon slowly rose above the horizon.
ماه داسیشکل بهآرامی از افق برخاست.
با داس درو کردن
The farmer sickled the wheat in the early morning.
کشاورز صبح زود گندم را با داس درو کرد.
He sickled the ripe corn.
ذرتهای رسیده را با داس درو کرد.
پزشکی داسیشکل شدن (گلبول قرمز)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The red blood cells begin to sickle in response to the low oxygen levels.
گلبولهای قرمز خون در پاسخ به سطوح پایین اکسیژن شروع به داسی شدن میکنند.
As the disease progresses, more and more red blood cells sickle.
با پیشرفت بیماری، گلبولهای قرمز بیشتر و بیشتر داسیشکل میشوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sickle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sickle