آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ بهمن ۱۴۰۲

    Sickle

    ˈsɪkl ˈsɪkl

    گذشته‌ی ساده:

    sickled

    شکل سوم:

    sickled

    سوم‌شخص مفرد:

    sickles

    وجه وصفی حال:

    sickling

    شکل جمع:

    sickles

    معنی sickle | جمله با sickle

    noun countable

    داس

    The farmer used a sickle to harvest the wheat in the field.

    کشاورز از داس برای برداشت گندم در مزرعه استفاده کرد.

    He sharpened the sickle.

    داس را تیز کرد.

    adjective

    داسی‌شکل، به شکل داس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The sickle curve of the river made for a scenic view.

    منحنی داسی‌شکل رودخانه منظره‌ای زیبا را به وجود آورده است.

    The sickle moon slowly rose above the horizon.

    ماه داسی‌شکل به‌آرامی از افق برخاست.

    verb - transitive

    با داس درو کردن

    The farmer sickled the wheat in the early morning.

    کشاورز صبح زود گندم را با داس درو کرد.

    He sickled the ripe corn.

    ذرت‌های رسیده را با داس درو کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    پزشکی داسی‌شکل شدن (گلبول قرمز)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    The red blood cells begin to sickle in response to the low oxygen levels.

    گلبول‌های قرمز خون در پاسخ به سطوح پایین اکسیژن شروع به داسی شدن می‌کنند.

    As the disease progresses, more and more red blood cells sickle.

    با پیشرفت بیماری، گلبول‌های قرمز بیشتر و بیشتر داسی‌شکل می‌شوند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sickle

    1. noun an edge tool for cutting grass or crops; has a curved blade and a short handle
      Synonyms:
      reaping-hook reap-hook
    1. adjective
      Synonyms:
      falciform falcate

    سوال‌های رایج sickle

    گذشته‌ی ساده sickle چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده sickle در زبان انگلیسی sickled است.

    شکل سوم sickle چی میشه؟

    شکل سوم sickle در زبان انگلیسی sickled است.

    شکل جمع sickle چی میشه؟

    شکل جمع sickle در زبان انگلیسی sickles است.

    وجه وصفی حال sickle چی میشه؟

    وجه وصفی حال sickle در زبان انگلیسی sickling است.

    سوم‌شخص مفرد sickle چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد sickle در زبان انگلیسی sickles است.

    ارجاع به لغت sickle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sickle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sickle

    لغات نزدیک sickle

    • - sickie
    • - sickish
    • - sickle
    • - sickle bar
    • - sickle cell anemia
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.