گذشتهی ساده:
discoveredشکل سوم:
discoveredسومشخص مفرد:
discoversوجه وصفی حال:
discoveringکشف کردن، یافتن، پیدا کردن (بهویژه برای اولین بار)
Columbus discovered America.
کلمب امریکا را کشف کرد.
Doctors discovered signs of poisoning in his blood.
دکترها در خونش آثار مسمومیت پیدا کردند.
Nobody could discover his identity.
هیچکس نتوانست به هویت او پی ببرد.
When did man first discover fire?
انسان کی برای اولین بار آتش را کشف کرد؟
It is hard to discover the true meaning of his poetry.
دریافتن مفهوم واقعی اشعار او مشکل است.
When God discovered himself to Abraham.
هنگامی که خدا خود را بر ابراهیم ظاهر کرد.
Two days later they discovered his body near the river.
دو روز بعد جسد او را در کنار رودخانه یافتند.
کشف استعداد کردن، شناسایی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He hopes to be discovered for his artwork at the upcoming exhibition.
او امیدوار است که استعدادش در زمینهی هنر در نمایشگاه آینده کشف شود.
Many athletes are discovered at local sports clubs.
بسیاری از ورزشکاران در باشگاههای ورزشی محلی کشف میشوند.
گذشتهی ساده discover در زبان انگلیسی discovered است.
شکل سوم discover در زبان انگلیسی discovered است.
وجه وصفی حال discover در زبان انگلیسی discovering است.
سومشخص مفرد discover در زبان انگلیسی discovers است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «discover» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/discover