آخرین به‌روزرسانی:

Come Across

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb C1

(منظور یا پیام) واضح بودن، رسا بودن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The message in the novel came across clear to readers.

پیام رمان برای خوانندگان واضح بود.

I hope my instructions for the project come across clearly to everyone involved.

امیدوارم راهنمایی‌های من برای پروژه برای کسانی که درگیر آن هستند، واضح باشد.

phrasal verb

اتفاقی ملاقات کردن، اتفاقی یافتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I came across an old photo album while cleaning out attic.

وقتی اتاق زیر شیروانی را تمیز می‌کردم، یک آلبوم عکس قدیمی پیدا کردم.

I often come across interesting articles while browsing the internet.

هنگام چرخیدن در اینترنت معمولا مقاله‌های جالبی پیدا می‌کنم.

phrasal verb

موافق بودن برای داشتن رابطه‌ی جنسی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد come across

  1. phrasal verb encounter, find
    Synonyms:
    meet find notice discover uncover bump into stumble upon chance upon happen upon light upon unearth hit upon
  1. phrasal verb give an appearance or impression; to project a certain image

ارجاع به لغت come across

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come across» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/come-across

لغات نزدیک come across

پیشنهاد بهبود معانی