آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Notice

    ˈnoʊt̬ɪs ˈnəʊtɪs

    گذشته‌ی ساده:

    noticed

    شکل سوم:

    noticed

    سوم‌شخص مفرد:

    notices

    وجه وصفی حال:

    noticing

    شکل جمع:

    notices

    معنی notice | جمله با notice

    noun verb - transitive adverb B1

    آگهی، خبر، اعلان، توجه، اطلاع، اخطار، ملتفت شدن، دیدن، شناختن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده
    noun verb - transitive adverb

    ملاحظه کردن، اخطار، آگهی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The society puts up printed notices of its activities.

    انجمن اطلاعات چاپی درباره‌ی فعالیت‌های خود منتشر می‌کند.

    He inserted an important notice in the newspaper.

    او اطلاعیه‌ی مهمی را در روزنامه منتشر کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a legal notice

    اطلاعیه‌ی قانونی

    These regulations are subject to change without prior notice.

    این مقررات بدون اطلاع قبلی قابل‌تغییرند.

    She took no notice of what had happened.

    متوجه آنچه که روی داده بود نشد.

    to attract notice

    جلب‌توجه‌کردن

    That book brought him into public notice.

    آن کتاب نظر جامعه را به او معطوف کرد.

    to give a tenant notice

    به مستأجر اخطار تخلیه دادن

    evacuating a school building in a minute's notice

    تخلیه کردن ساختمان مدرسه ظرف یک دقیقه پس از دریافت هشدار

    The new play got favorable notices.

    نمایش جدید مورد استقبال نقدگران قرار گرفت.

    I didn't notice his real intention.

    متوجه مقصود واقعی او نشدم.

    He didn't notice my new clothes.

    او متوجه لباس‌های نو من نشد.

    She is trying to get herself noticed.

    او می‌خواهد موردتوجه قرار بگیرد.

    They were noticed by warm greetings.

    با آن‌ها به گرمی سلام و تعارف کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد notice

    1. noun observation
      Synonyms:
      attention consideration thought understanding note mark regard respect concern care mind heed cognizance grasp ear observance remark apprehension
      Antonyms:
      neglect heedlessness ignorance
    1. noun announcement, information
      Synonyms:
      information news communication notification instruction warning note sign tip order memo comment comments declaration advertisement intelligence circular story poster proclamation advice intimation directive clue remark criticism review enlightenment caution admonition caveat info memorandum handbill critique lowdown goods whole story know picture write-up cue manifesto score squib
    1. verb observe, perceive
      Synonyms:
      see note mark recognize detect spot mind regard acknowledge perceive discern distinguish heed look at take in make out catch clock get a load of descry espy pick up on advert refer allude dig flash on remark
      Antonyms:
      ignore neglect miss overlook

    Collocations

    bring something to someone's notice

    چیزی را به توجه کسی رساندن، کسی را از چیزی آگاه کردن

    come to one's notice

    موردملاحظه یا توجه کسی قرار گرفتن، متوجه شدن، دریافتن

    serve notice

    رسماً اطلاع دادن، اخطار رسمی کردن

    take notice

    متوجه شدن، دریافتن

    until further notice

    تا اطلاع ثانوی/بعدی

    تا اطلاع ثانوی

    لغات هم‌خانواده notice

    • noun
      notice
    • adjective
      noticeable, unnoticed
    • verb - transitive
      notice
    • adverb
      noticeably

    سوال‌های رایج notice

    گذشته‌ی ساده notice چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده notice در زبان انگلیسی noticed است.

    شکل سوم notice چی میشه؟

    شکل سوم notice در زبان انگلیسی noticed است.

    شکل جمع notice چی میشه؟

    شکل جمع notice در زبان انگلیسی notices است.

    وجه وصفی حال notice چی میشه؟

    وجه وصفی حال notice در زبان انگلیسی noticing است.

    سوم‌شخص مفرد notice چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد notice در زبان انگلیسی notices است.

    ارجاع به لغت notice

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «notice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notice

    لغات نزدیک notice

    • - nothing will come of nothing
    • - nothingness
    • - notice
    • - notice period
    • - noticeable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.