گذشتهی ساده:
noticedشکل سوم:
noticedسومشخص مفرد:
noticesوجه وصفی حال:
noticingشکل جمع:
noticesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
bring something to someone's notice
چیزی را به توجه کسی رساندن، کسی را از چیزی آگاه کردن
موردملاحظه یا توجه کسی قرار گرفتن، متوجه شدن، دریافتن
رسماً اطلاع دادن، اخطار رسمی کردن
متوجه شدن، دریافتن
تا اطلاع ثانوی/بعدی
تا اطلاع ثانوی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «notice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/notice