با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Poster

ˈpoʊstər ˈpəʊstə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    posters

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
پوستر، دیوارکوب، اعلان، پلاکات، آفیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She pinned the poster to the bulletin board for all to see.
- او پوستر را به تابلوی اعلانات چسباند تا همه آن را ببینند.
- The poster on the wall advertised the upcoming concert.
- دیوارکوب روی دیوار کنسرت آتی را تبلیغ می‌کرد.
noun countable
پست‌کننده (مطلب) (در وب‌سایت‌ها یا شبکه‌های اجتماعی)
- The anonymous poster on was spreading false information.
- پست‌کننده‌ی ناشناس در حال انتشار اطلاعات نادرست بود.
- The poster on the online forum shared a thought-provoking article about climate change.
- پست‌کننده‌ی حاضر در انجمن آنلاین مقاله‌ی قابل تأملی در مورد تغییرات آب‌وهوایی به اشتراک گذاشت.
verb - intransitive verb - transitive
پوستر نصب کردن، اعلان نصب کردن، نصب کردن پوستر، نصب کردن اعلان
- The band members spent the afternoon postering the town.
- اعضای گروه بعدازظهر را صرف پوستر نصب کردن در شهر کردند.
- She loves to poster her room.
- او دوست دارد در اتاقش پوستر نصب کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poster

  1. noun large paper advertisement
    Synonyms: affiche, announcement, banner, bill, billboard, broadside, handbill, notice, placard, public notice, sheet, sign, signboard, sticker

ارجاع به لغت poster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poster

لغات نزدیک poster

پیشنهاد بهبود معانی