گذشتهی ساده:
billedشکل سوم:
billedسومشخص مفرد:
billsوجه وصفی حال:
billingشکل جمع:
billsقبض، صورتحساب، فاکتور، حساب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی پیشرفته
Take all you want and we will bill you later.
هرچه میخواهید بردارید، بعداً صورتحسابش را برایتان میفرستیم.
How much is our bill?
(صورت) حساب ما چقدر است؟
electricity bill
قبض برق
a restaurant bill
صورتحساب رستوران
discounted bill
سفته یا برات نزول شده
clean bill
برات بدون ضمیمه
credit bill
برات اعتباری
سیاست لایحه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The government's new bill was submitted to the parliament.
لایحهی جدید دولت تقدیم مجلس شد.
The bill faced strong opposition from several political parties.
این لایحه با مخالفت شدید چند حزب سیاسی روبهرو شد.
انگلیسی آمریکایی اسکناس، پول نقد، پول کاغذی
در انگلیسی بریتانیایی از note استفاده میشود.
She handed the waiter a fifty-dollar bill for the meal.
او برای غذا یک اسکناس پنجاه دلاری به پیشخدمت داد.
I found an old five-dollar bill in my pocket.
یک اسکناس پنج دلاری قدیمی در جیبم پیدا کردم.
a five-dollar bill
یک اسکناس پنج دلاری
اعلامیه، پوستر، اطلاعیه، آگهی
A colorful bill in the shop window caught my attention.
پوستری رنگارنگ در ویترین فروشگاه، توجه من را جلب کرد.
Please stick no bills.
لطفاً آگهی نچسبانید.
bill of entry
اظهارنامهی گمرکی
جانورشناسی نوک، منقار (پرنده)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
You can tell the type of bird by the shape of its bill.
میتوان نوع پرنده را از شکل نوکش تشخیص داد.
The bird used its bill to peck at the seeds.
پرنده از منقار خود برای کندن دانهها استفاده کرد.
a pelican's long bill
منقار بلند پلیکان
انگلیسی آمریکایی لبهی کلاه
در انگلیسی بریتانیایی از peak استفاده میشود.
He bent the bill of his cap to give it a new shape.
لبهی کلاهش را خم کرد تا شکل جدیدی به آن بدهد.
The cap’s bill kept the rain out of his eyes.
لبهی کلاه از ورود باران به چشمهایش جلوگیری میکرد.
فاکتور کردن، به کسی صورتحساب فرستادن
The company bills clients at the end of each month.
شرکت در پایان هر ماه برای مشتریان صورتحساب صادر میکند.
The hotel billed us for the minibar and room service.
هتل برای مینیبار و خدمات اتاق فاکتور صادر کرد.
تبلیغ کردن، معرفی کردن، مطرح کردن
Iowa is billing itself as the center of American meat production.
ایوا خود را مرکز تولید گوشت امریکا معرفی (تبلیغ) میکند.
He was billed as a leading expert in environmental law.
او بهعنوان کارشناسی برجسته در حقوق محیطزیست معرفی شد.
برنامهریزی کردن برای اجرا، قرار دادن در برنامه
They are billed to appear on the stage together.
قرار است با هم بر صحنه ظاهر شوند.
Several comedians were billed to appear at the charity event.
چندین کمدین برای حضور در مراسم خیریه برنامهریزی شده بودند.
a double billing of Mozart and Haydn
برنامهی دوگانهی موتسارت و هایدن
انگلیسی بریتانیایی پلیس
همچنین میتوان از the Old Bill استفاده کرد.
Don’t worry, the bill is just patrolling the neighborhood.
نگران نباش، پلیس فقط در محله گشت میزند.
The kids ran when they saw the bill coming down the street.
بچهها وقتی مأموران پلیس را در خیابان دیدند، فرار کردند.
نوازش کردن، با محبت لمس کردن
The park was full of lovers billing and cooing under the trees.
پارک مملو از عشاقی بود که زیر درختان حرفهای عاشقانه میزدند و ماچ و بوسه میکردند.
Young birds often bill each other to strengthen their bond.
پرندگان جوان اغلب یکدیگر را با نوک نوازش میکنند تا پیوندشان قویتر شود.
برات، حواله
سند فروش، فاکتور
ادعانامه، اتهامنامه
پرداخت کردن، حساب کردن، خرج کردن، هزینه کردن
قبولی برات را نوشتن
بالا آوردن بدهی، خرج زیاد کردن
حرفهای عاشقانه زدن
(عامیانه) گول زدن، انداختن به
1- پروانهی نبودن بیماری مسری 2- (عامیانه) گزارش موافق، سابقهی خوب، برائت
کلاه سر کسی گذاشتن، وعدهی پوچ دادن، در باغ سبز نشان دادن
پرداخت کردن، حساب کردن، خرج کردن، هزینه کردن
گذشتهی ساده bill در زبان انگلیسی billed است.
شکل سوم bill در زبان انگلیسی billed است.
شکل جمع bill در زبان انگلیسی bills است.
وجه وصفی حال bill در زبان انگلیسی billing است.
سومشخص مفرد bill در زبان انگلیسی bills است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bill