آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Bill

bɪl bɪl

گذشته‌ی ساده:

billed

شکل سوم:

billed

سوم‌شخص مفرد:

bills

وجه وصفی حال:

billing

شکل جمع:

bills

معنی bill | جمله با bill

noun singular countable A2

قبض، صورت‌حساب، فاکتور، حساب

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

Take all you want and we will bill you later.

هرچه می‌خواهید بردارید، بعداً صورت‌حسابش را برایتان می‌فرستیم.

How much is our bill?

(صورت) حساب ما چقدر است؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

electricity bill

قبض برق

a restaurant bill

صورتحساب رستوران

discounted bill

سفته یا برات نزول شده

clean bill

برات بدون ضمیمه

credit bill

برات اعتباری

noun countable

سیاست لایحه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The government's new bill was submitted to the parliament.

لایحه‌ی جدید دولت تقدیم مجلس شد.

The bill faced strong opposition from several political parties.

این لایحه با مخالفت شدید چند حزب سیاسی روبه‌رو شد.

noun countable B1

انگلیسی آمریکایی اسکناس، پول نقد، پول کاغذی

در انگلیسی بریتانیایی از note استفاده می‌شود.

She handed the waiter a fifty-dollar bill for the meal.

او برای غذا یک اسکناس پنجاه دلاری به پیشخدمت داد.

I found an old five-dollar bill in my pocket.

یک اسکناس پنج دلاری قدیمی در جیبم پیدا کردم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a five-dollar bill

یک اسکناس پنج دلاری

noun countable

اعلامیه، پوستر، اطلاعیه، آگهی

A colorful bill in the shop window caught my attention.

پوستری رنگارنگ در ویترین فروشگاه، توجه من را جلب کرد.

Please stick no bills.

لطفاً آگهی نچسبانید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

bill of entry

اظهارنامه‌ی گمرکی

noun countable

جانورشناسی نوک، منقار (پرنده)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

You can tell the type of bird by the shape of its bill.

می‌توان نوع پرنده را از شکل نوکش تشخیص داد.

The bird used its bill to peck at the seeds.

پرنده از منقار خود برای کندن دانه‌ها استفاده کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a pelican's long bill

منقار بلند پلیکان

noun countable

انگلیسی آمریکایی لبه‌ی کلاه

در انگلیسی بریتانیایی از peak استفاده می‌شود.

He bent the bill of his cap to give it a new shape.

لبه‌ی کلاهش را خم کرد تا شکل جدیدی به آن بدهد.

The cap’s bill kept the rain out of his eyes.

لبه‌ی کلاه از ورود باران به چشم‌هایش جلوگیری می‌کرد.

verb - transitive

فاکتور کردن، به کسی صورت‌حساب فرستادن

The company bills clients at the end of each month.

شرکت در پایان هر ماه برای مشتریان صورت‌حساب صادر می‌کند.

The hotel billed us for the minibar and room service.

هتل برای مینی‌بار و خدمات اتاق فاکتور صادر کرد.

verb - transitive

تبلیغ کردن، معرفی کردن، مطرح کردن

Iowa is billing itself as the center of American meat production.

ایوا خود را مرکز تولید گوشت امریکا معرفی (تبلیغ) می‌کند.

He was billed as a leading expert in environmental law.

او به‌عنوان کارشناسی برجسته در حقوق محیط‌زیست معرفی شد.

verb - transitive

برنامه‌ریزی کردن برای اجرا، قرار دادن در برنامه

They are billed to appear on the stage together.

قرار است با هم بر صحنه ظاهر شوند.

Several comedians were billed to appear at the charity event.

چندین کمدین برای حضور در مراسم خیریه برنامه‌ریزی شده بودند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a double billing of Mozart and Haydn

برنامه‌ی دوگانه‌ی موتسارت و هایدن

noun singular slang

انگلیسی بریتانیایی پلیس

همچنین می‌توان از the Old Bill استفاده کرد.

Don’t worry, the bill is just patrolling the neighborhood.

نگران نباش، پلیس فقط در محله گشت می‌زند.

The kids ran when they saw the bill coming down the street.

بچه‌ها وقتی مأموران پلیس را در خیابان دیدند، فرار کردند.

verb - intransitive

نوازش کردن، با محبت لمس کردن

The park was full of lovers billing and cooing under the trees.

پارک مملو از عشاقی بود که زیر درختان حرف‌های عاشقانه می‌زدند و ماچ و بوسه می‌کردند.

Young birds often bill each other to strengthen their bond.

پرندگان جوان اغلب یکدیگر را با نوک نوازش می‌کنند تا پیوندشان قوی‌تر شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bill

  1. noun account of charges; money owed
    Synonyms:
    debt tab check statement invoice iou note score chit account of charges money owed itemized account reckoning request for payment damage statement of indebtedness bad news knock
  1. noun piece of legislation
    Synonyms:
    act measure proposal draft proposed act projected law
  1. noun piece of paper money
    Antonyms:
  1. noun beak of animal
  1. verb charge money for goods, services
  1. verb advertise
    Synonyms:
    announce advertise post give advance notice book

Collocations

bill of exchange

برات، حواله

bill of sale

سند فروش، فاکتور

bill of indictment

ادعانامه، اتهام‌نامه

foot the bill

پرداخت کردن، حساب کردن، خرج کردن، هزینه کردن

to accept a bill

قبولی برات را نوشتن

Collocations بیشتر

run up a bill

بالا آوردن بدهی، خرج زیاد کردن

Idioms

fill the bill

(عامیانه) رضایت‌بخش بودن، حایز شرایط بودن

به‌کارخوردن، به‌دردخوردن، قابل استفاده بودن

bill and coo

حرف‌های عاشقانه زدن

sell someone a bill of goods

(عامیانه) گول زدن، انداختن به

clean bill of health

1- پروانه‌ی نبودن بیماری مسری 2- (عامیانه) گزارش موافق، سابقه‌ی خوب، برائت

sell a bill of goods

کلاه سر کسی گذاشتن، وعده‌ی پوچ دادن، در باغ سبز نشان دادن

Idioms بیشتر

foot the bill

پرداخت کردن، حساب کردن، خرج کردن، هزینه کردن

سوال‌های رایج bill

گذشته‌ی ساده bill چی میشه؟

گذشته‌ی ساده bill در زبان انگلیسی billed است.

شکل سوم bill چی میشه؟

شکل سوم bill در زبان انگلیسی billed است.

شکل جمع bill چی میشه؟

شکل جمع bill در زبان انگلیسی bills است.

وجه وصفی حال bill چی میشه؟

وجه وصفی حال bill در زبان انگلیسی billing است.

سوم‌شخص مفرد bill چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد bill در زبان انگلیسی bills است.

ارجاع به لغت bill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bill

لغات نزدیک bill

پیشنهاد بهبود معانی