فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Chit

tʃɪt tʃɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun
    بچه، کودک، دخترک، توله حیوانات (مثل خرس)، یادداشت
    • - He married a curly-haired chit.
    • - او با دختر مو فرفری لوسی ازدواج کرد.
  • noun
    دختر آتشپاره یا لوس
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chit

  1. noun The bill in a restaurant
    Synonyms: check, tab, bill, child, draft, infant, iou, kid, memo, memorandum, moppet, note, offspring, sprout, voucher

ارجاع به لغت chit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chit

لغات نزدیک chit

پیشنهاد بهبود معانی