گذشتهی ساده:
sproutedشکل سوم:
sproutedسومشخص مفرد:
sproutsوجه وصفی حال:
sproutingشکل جمع:
sproutsجوانه زدن، سبز شدن، غنچه کردن، شکفتن
The seeds will sprout in a few days.
دانهها در عرض چند روز جوانه میزنند.
The seeds sprout and grow into beautiful flowers.
دانهها جوانه میزنند و به گلهای زیبا تبدیل میشوند.
ناگهان رونق گرفتن (گل دادن)، ناگهان پدیدار شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Wildflowers sprout after the spring rain.
گلهای وحشی پس از باران بهاری ناگهان پدیدار میشوند.
Overnight, mushrooms sprouted in the damp forest.
در طول شب، قارچها در جنگل مرطوب ناگهان رونق گرفتند.
گیاهشناسی جوانه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
I carefully watered the sprout every day to help it grow.
هر روز جوانه را بااحتیاط آبیاری کردم تا به رشد آن کمک کنم.
The tiny sprout emerged from the soil.
جوانهی کوچک از خاک بیرون آمد.
انگلیسی بریتانیایی کلم بروکسل، کلم غنچهای، کلم دکمهای، کلم فندقی
Each stalk produced several tiny sprouts that we harvested for our meal.
هر ساقه چندین کلم بروکسل کوچک تولید کرد که برای وعدهی غذایی خود برداشت کردیم.
My mom always made me finish my sprouts before leaving the table.
مادرم همیشه من را مجبور میکرد که قبلاز ترک میز کلم بروکسلهایم را تمام کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sprout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sprout