با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Burgeon

ˈbɜrːdʒn ˈbɜːdʒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    burgeoned
  • شکل سوم:

    burgeoned
  • سوم‌شخص مفرد:

    burgeons
  • وجه وصفی حال:

    burgeoning

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: bourgeon

همچنین می‌توان از bourgeoned به‌جای burgeoned، از bourgeons به‌جای burgeons و از bourgeoning به‌جای burgeoning استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
ادبی شروع به‌ رشد کردن، توسعه دادن، رونق گرفتن، آباد شدن، شکوفا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The country's home industries burgeoned.
- صنایع خانگی کشور رونق گرفت.
- As the economy improved, new businesses started to burgeon in the city.
- با بهبود اقتصاد، مشاغل جدید در شهر شروع به رشد کردند.
verb - intransitive
ادبی شکوفا شدن، جوانه زدن، درآمدن، سبز شدن، شکفتن
- Spring came and the trees burgeoned.
- بهار آمد و درختان جوانه زدند.
- The flowers in the garden began to burgeon after the spring rain.
- گل‌های باغ پس‌از باران بهاری شکوفا شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد burgeon

  1. verb To make or become greater or larger
    Synonyms: increase, aggrandize, amplify, augment, boost, build, build up, enlarge, escalate, expand, extend, develop, flourish, expand, grow, magnify, mount, multiply, proliferate, rise, run up, snowball, soar, swell, upsurge, wax, beef up
  2. verb To bear flowers
    Synonyms: bloom, blossom, flower, bud, blow, expand, grow, effloresce, increase, mushroom, prosper, snowball, sprout, thrive

ارجاع به لغت burgeon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «burgeon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/burgeon

لغات نزدیک burgeon

پیشنهاد بهبود معانی