آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ فروردین ۱۴۰۴

    Amplify

    ˈæmplɪfaɪ ˈæmplɪfaɪ

    گذشته‌ی ساده:

    amplified

    شکل سوم:

    amplified

    سوم‌شخص مفرد:

    amplifies

    وجه وصفی حال:

    amplifying

    معنی amplify | جمله با amplify

    verb - transitive

    بلند کردن، افزایش دادن، تقویت کردن (صدا)

    They had to amplify the sound system for the outdoor concert.

    آن‌ها مجبور شدند صدای سیستم صوتی را برای کنسرت فضای باز، بلند کنند.

    Without proper equipment, you can't amplify the electric guitar effectively.

    بدون تجهیزات مناسب، نمی‌توانی صدای گیتار الکتریک را به‌خوبی تقویت کنی.

    verb - transitive formal

    وسعت دادن، بزرگ کردن، افزایش دادن، تشدید کردن، گسترش دادن، قوی‌تر کردن (تأثیر یا اندازه‌ی چیزی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The death of his rival further amplified Nasser's political influence.

    مرگ رقیب نفوذ سیاسی ناصر را بیشتر کرد.

    The tension in the room was amplified by the silence.

    سکوت موجود در اتاق، تنش را تشدید کرده بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Economic sanctions only amplified the hardships people were already facing.

    تحریم‌های اقتصادی فقط سختی‌هایی را که مردم از قبل با آن روبه‌رو بودند، افزایش داد.

    The new law is likely to amplify the gap between the rich and the poor.

    قانون جدید، احتمالاً شکاف بین ثروتمندان و فقرا را بزرگتر خواهد کرد.

    verb - transitive

    شرح دادن، بسط دادن، توضیح بیشتر دادن، تکمیل کردن

    Can you amplify your point about climate change a bit more?

    می‌توانی کمی بیشتر درباره‌ی نظرت راجع به تغییرات اقلیمی توضیح بدهی؟

    She amplified her argument with several real-life examples.

    او استدلال خود را با چند مثال واقعی شرح داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to amplify a point in a debate

    در مناظره نکته‌ای را شرح و بسط دادن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد amplify

    1. verb to express at greater length or in greater detail
      Synonyms:
      expand augment increase dilate magnify elaborate inflate develop boost enlarge extend expatiate intensify lengthen labor pad blow up raise swell widen
      Antonyms:
      reduce decrease abridge summarize condense shorten lessen compress contract curtail
    1. verb to increase markedly in level or intensity, especially of sound
      Synonyms:
      elevate heighten overstate exaggerate overdraw raise hyperbolize hyperbolise magnify
      Antonyms:
      understate
    1. verb increase in size or effect
      Synonyms:
      increase expand extend raise enlarge widen strengthen develop add augment supplement intensify swell boost build up inflate magnify heighten lengthen deepen exaggerate stretch beef up pad elaborate expatiate flesh out soup up jack up pyramid up
      Antonyms:
      decrease reduce lessen shorten contract compress abridge condense summarize curtail

    Collocations

    amplify selection

    گزینش دامنه

    amplify separator

    جداساز دامنه

    سوال‌های رایج amplify

    گذشته‌ی ساده amplify چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده amplify در زبان انگلیسی amplified است.

    شکل سوم amplify چی میشه؟

    شکل سوم amplify در زبان انگلیسی amplified است.

    وجه وصفی حال amplify چی میشه؟

    وجه وصفی حال amplify در زبان انگلیسی amplifying است.

    سوم‌شخص مفرد amplify چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد amplify در زبان انگلیسی amplifies است.

    ارجاع به لغت amplify

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «amplify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amplify

    لغات نزدیک amplify

    • - amplification factor
    • - amplifier
    • - amplify
    • - amplify selection
    • - amplify separator
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.