گذشتهی ساده:
shortenedشکل سوم:
shortenedسومشخص مفرد:
shortensوجه وصفی حال:
shorteningکوتاه کردن، مختصر کردن، کاستن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In the fall, the day's begin to shorten.
در پاییز روزها بهتدریج کوتاهتر میشود.
My trousers must be shortened by two centimeters.
شلوارم باید دو سانتیمتر کوتاه بشود.
Smoking shortens life.
سیگارکشیدن عمر را کوتاه میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shorten» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shorten