فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shortage

ˈʃɔːrt̬ɪdʒ ˈʃɔːtɪdʒ

شکل جمع:

shortages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

کمبود، کسری، مضیقه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

water shortage

کمبود آب

There is a noticeable shortage of skilled workers in the industry.

کمبود نیروی ماهر در این صنعت محسوس است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shortage

  1. noun deficiency
    Synonyms:
    lack inadequacy insufficiency scarcity want deficit shortfall failure poverty pinch weakness lapse scantiness dearth tightness curtailment leanness underage defalcation
    Antonyms:
    enough sufficiency abundance ample

لغات هم‌خانواده shortage

ارجاع به لغت shortage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shortage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shortage

لغات نزدیک shortage

پیشنهاد بهبود معانی