فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shortfall

ˈʃɔːrtfɒːl ˈʃɔːtfɔːl

معنی و نمونه‌جمله

noun countable

(پول و بودجه و غیره) کسری، کمبود، کسر، کم‌داشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a budget shortfall

کسر بودجه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shortfall

  1. noun deficit; imperfection
    Synonyms:
    deficiency lack shortage inadequacy insufficiency flaw default shortcoming incompleteness loss arrears defectiveness in the red red ink insufficience underage

ارجاع به لغت shortfall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shortfall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shortfall

لغات نزدیک shortfall

پیشنهاد بهبود معانی