امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shortfall

ˈʃɔːrtfɒːl ˈʃɔːtfɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun countable
(پول و بودجه و غیره) کسری، کمبود، کسر، کم‌داشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a budget shortfall
- کسر بودجه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shortfall

  1. noun deficit; imperfection
    Synonyms:
    deficiency lack shortage inadequacy insufficiency flaw default shortcoming incompleteness loss arrears defectiveness in the red red ink insufficience underage

ارجاع به لغت shortfall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shortfall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shortfall

لغات نزدیک shortfall

پیشنهاد بهبود معانی