امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shortcoming

ˈʃɔːrtˌkʌmɪŋ ˈʃɔːtˌkʌmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun C1
( defect ، deficiency =) قصور، کاستی، نکته ضعف، کمبود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shortcoming

  1. noun weak point
    Synonyms:
    bug catch defect deficiency demerit drawback failing fault flaw frailty imperfection infirmity lack lapse sin weakness
    Antonyms:
    advantage strong point success

ارجاع به لغت shortcoming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shortcoming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shortcoming

لغات نزدیک shortcoming

پیشنهاد بهبود معانی