گذشتهی ساده:
sinnedشکل سوم:
sinnedسومشخص مفرد:
sinsوجه وصفی حال:
sinningشکل جمع:
sinsگناه، معصیت، عصیان، خطا، بزه
mortal sin (deadly sin)
گناه کبیره
to commit a sin
گناه کردن
Forgiveness can help cleanse the heart from sin.
آمرزش میتواند قلب را از گناه بزداید.
To him, being late was an unforgivable sin.
تأخیر داشتن در نظر او خطایی نابخشودنی بود.
It's a sin not to go out on such a beautiful day.
از خانه بیرون نرفتن در چنین روز زیبایی گناه است.
گناه کردن، گناه ورزیدن، معصیت کردن، خطا کردن، مرتکب گناه شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Those who sin shall be punished by God.
آنان که گناه میکنند توسط خداوند تنبیه خواهند شد.
They often sin without considering the consequences.
آنها اغلب مرتکب گناه میشوند بدون آنکه عواقب را در نظر بگیرند.
بسیار زشت
(قدیمی) بدون ازدواج با هم زندگی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sin