گذشتهی ساده:
misbehavedشکل سوم:
misbehavedسومشخص مفرد:
misbehavesوجه وصفی حال:
misbehavingبدرفتاری کردن، درست رفتار نکردن، بیادبی کردن، کجرفتاری کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Children often misbehave in order to get attention.
کودکان معمولاً برای جلب توجه بدرفتاری میکنند.
The students were reprimanded for misbehaving in the classroom.
دانشآموزان به خاطر بدرفتاری در کلاس توبیخ شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «misbehave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/misbehave