شکل جمع:
carry-onsشکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): carry-on
شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): carry-on
ادامه دادن، دنبال کردن
Let's carry on this discussion at some other time.
اجازه دهید این بحث را در زمان دیگری ادامه دهیم.
It's better to carry on with the project rather than abandon it halfway.
بهتر است بهجای نصفهکاره رها کردن پروژه، آن را ادامه دهیم.
احمقانه رفتار کردن، هیجانزده رفتار کردن، جاروجنجال راه انداختن، شلوغ کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My neighbor's dog started to carry on and bark loudly
سگ همسایهی من شروع به شلوغ کردن کرد.
The children were carrying on in the back of the car, giggling uncontrollably.
بچهها در عقب ماشین هیجانزده و احمقانه رفتار میکردند و بیاختیار میخندیدند.
قدیمی سکس کردن، رابطهی جنسی داشتن (بهطور نامشروع بهگونهای یکی یا هر دو شخص ازدواج کرده باشند)
I can't believe he's carrying on with his secretary while his wife is at home.
نمیتوانم باور کنم که او درحالیکه همسرش در خانه است با منشی خود سکس میکند.
She's been carrying on with her neighbor for months.
ماههاست که با همسایهاش رابطهی جنسی دارد.
انگلیسی بریتانیایی رفتار هیجانزده، جاروجنجال، رفتار احمقانه
Her constant carry-on about the weather made the meeting unbearable.
رفتار هیجانزدهی مداوم او در مورد آبوهوا، جلسه را غیرقابل تحمل میکرد.
I couldn't focus on the movie because of his loud carry-on in the back row.
من نمیتوانستم روی فیلم بهدلیل جاروجنجال بلند او در ردیف عقب تمرکز کنم.
انگلیسی آمریکایی سفر چمدان دستی، کریآن، چمدان کوچک (در سفر با هواپیما)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
I always pack my essentials in my carry-on before boarding a flight.
همیشه لوازم ضروریام را پیشاز سوار شدن به هواپیما در چمدان دستیام میگذارم.
She put her passport in her carry-on.
گذرنامهاش را در کریآن خود قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «carry on» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carry-on-2